Transfusion اولین کارگردانی مت نبل است، بازیگری که برای مخاطبان بین المللی از فیلم هایی مانند Hacksaw Ridge و Riddick شناخته شده است. نابل همچنین فیلمنامه را نوشته است و نقش مکمل را به خود اختصاص داده ، اما عاقلانه فیلم را بر روابط اصلی پدر و پسری متمرکز کرده است.
به نوعی، Transfusion فیلم خاصی است، اما بیشتر در برخورد با شخصیت (سم ورثینگتون برای این نقش ایده آله و احتمالاً کسی نمی تواند بهتر از او این نقش را انجام دهد). این یک فیلم تاریکه که شخصیتی دارد که تاریک نیست. این دنیای سایه ها قانع کننده نیست.
ورثینگتون نقش رایان لوگان، یک تک تیرانداز جنگ عراق را بازی می کند که در فلاش بک آغازین، گلوله ای را به گردن می زند. سالها بعد، او به همراه پسرش بیلی (با بازی گیلبرت بردمن در سن هشت سالگی) برای شکار آهو میرود، بیلی که از کشیدن ماشه امتناع میکند , در مقابل پدرش احساس شرمندگی میکند. بعداً، بیلی از پدرش می پرسد که آیا روزی به اندازه او شجاع خواهد بود؟
زندگی رایان با مرگ همسر باردارش جاستین (فیبی تونکین) در یک تصادف رانندگی غم انگیز تغییر می کند. هشت سال بعد در حالی که بیلی 16 ساله (ادوارد کارمودی) به دلیل آخرین تخلف خود در برابر دادگاه ظاهر می شود
.رایان میخواهد بهترین کار را برای پسرش انجام دهد، اما به نظر نمیرسد از پسش بربیاید. پس از اینکه بیلی با مشکلات بیشتری روبرو می شود، پدر نجات او را در پول نقد می بیند. این شامل قاطی شدن با دوست قدیمی و همکار کهنه کار جانی (نبل) و دزدی از افراد اشتباه است.
Transfusion فیلم کاملی نیست، و داستانهای فرعی با گروه دوستان جدید بیلی نوشته شده است. اما وقتی به شخصیتهای اصلی و رابطهشان پایبند باشد، جواب می دهد.
تنظیمات و ریتم خوبه… حتی اگر فیلم به اندازه شخصیت ها عمیق تر باشد..فیلم از نظر بصری خوب ساخته شده است، عکاسی، تفسیر و کارگردانی هم بسیار خوب است.
این یک تریلر غم انگیز است نه تاریک، تقریباً یک درام، در نیمه راه بین یک تریلر و یک درام، تا حدودی دلسرد کننده است.