نکاتی که احتمالا درباره مگان مارکل نمی دونید…

نام اصلی او در واقع راشل است.

مگان مارکل پس از چندین سال کار در صنعت سرگرمی ، در سریال “Suits” نقش شخصیت “راشل زین” را بازی کرد ، شخصیتی که به گفته خودش شباهت زیادی بهش دارد.

مارکل در سال 2013 به ماری کلر گفت: “… من و راشل ، بسیار شبیه هم هستیم :  هر دو بلند پرواز و کوشا

اما شباهت ها به همین جا ختم نمی شوند چون  ستاره “Suits” در واقع نام اصلی اش راشل مگان مارکل است.

او قبلاً یک وبلاگ مربوط به سبک زندگی را اداره می کرد.

مارکل قبل از ازدواج با یکی از اعضای خانواده سلطنتی ، یک وبلاگ سبک زندگی به نام The Tig را راه اندازی کرد که به نام شراب Tignanello نامگذاری شد.

در سال 2017 ، مارکل اعلام کرد که سایت را تعطیل می کند و بلافاصله بعد از آن نامزد شد.

او گفت که روغن درخت چای یکی از  لوازم ضروری سفرهایش است.

مارکل هنگام حضور در سریال Suits مجبور بود مرتباً بین زادگاهش کالیفرنیا و تورنتو ، جایی که فیلمبرداری می شد پرواز کند.

مارکل در سال 2014 به Allure گفت که روغن درخت چای لوازم ضروری مسافرتی او  است که “همیشه” با او است.

او گفت: “تنها چیزی که در سفر  نمی توانم بدون آن زندگی کنم یک ظرف کوچک روغن درخت چای است.” “این  چیز زرق و برق داری نیست ، اما اگر بریدگی ، نیش پشه ، زخم کوچک ، هر چی که باشد، این درمان آنهاست. ”

او دو بار در دانشگاه نورث وسترن تحصیل کرد.

او گفته بود که خودش را بین سیاست و زندگی در هنر درگیر کرده است ، بنابراین تصمیم گرفت هر دو را در دانشگاه بخواند.

او در طول مصاحبه اش با ماری کلر در سال 2013 گفت: “من می دانستم که می خواهم بازیگری انجام دهم ، دختری از لس آنجلس که تصمیم می گیرد بازیگر شود.” “من چیز دیگری را هم می خواستم و همیشه سیاست را دوست داشتم ، بنابراین در نهایت هم در رشته تئاتر و  هم روابط بین الملل تحصیل کردم. ”

او از 11 سالگی درگیر کار وکالت شد.

در جریان رویداد “بیستمین سالگرد چهارمین کنفرانس جهانی زنان در پکن” سازمان ملل متحد در سال 2015 ، مارکل در مورد ” تصادفی” تبدیل شدن به “مدافع زنان” در 11 سالگی پس از دیدن تبلیغات تجاری Procter and Gamble که پیشنهاد می کرد شستن ظروف باید بر عهده زنان باشد صحبت کرد.

او گفت: “… دو پسر از کلاس من گفتند ،” بله ،  آشپزخانه همان جایی است که زنان به آنجا دارند. ” “من به یاد می آورم که از شنیدن این حرف  عصبانی شدم  – این درست نبود و کاری لازم بود انجام شود.”

او  ادامه داد: “بنابراین من به خانه رفتم و به پدرم گفتم چه اتفاقی افتاده است ، و او مرا تشویق کرد که نامه بنویسم ، بنابراین من این کار را کردم.”

مارکل در آن زمان به بانوی اول هیلاری کلینتون ، روزنامه نگار تلویزیونی لیندا الربی ، وکیل مدافع گلوریا آلرد و پروکتر و گمبل نامه نوشت. او “تشویق نامه” از همه زنان دریافت کرد ، و شرکت، آن  تبلیغات را اصلاح کرد

او یک بار در سفارت آمریکا در آرژانتین کارآموزی کرد.

مارکل یک بار تصور می کرد که در سیاست فعالیت می کند و با یک دوره حضور در سفارت آمریکا در آرژانتین ، کارش را شروع کرد.

او در مصاحبه اش ا ماری کلر در سال 2013 گفت: “در سال اول تحصیلاتم بیشتر اعتبارات خود را به پایان رسانده بودم و برای کارورزی در سفارت ایالات متحده اقدام کردم ، بنابراین در نهایت برای چند ماه در سفارت در بوینس آیرس کار کردم.”

وی افزود: “من 20 ساله بودم ، در بوینس آیرس ،  ، تمام کارها را انجام می دهم.” “من مطمئناً فکر می کردم که هنوز هم در سیاست حرفه ای خواهم بود.”

او یک مدل کیف در “Deal or No Deal شبکه NBC بود.

مارکل قبل از حضور در “Suits” ، بین سالهای 2006 و 2007 به عنوان مدل کیف در گیم شو “Deal or No Deal” کار می کرد.

او  در مصاحبه اش در سال 2013 Esquire گفت: “من این را در دسته کارهایی قرار می دادم که  امتحان می کردم تا زندگی ام را تأمین کنم.”

“من از کار در سفارت ایالات متحده در آرژانتین به کار” Deal “رسیدم. “قطعاً کار بر روی” معامله یا معامله بدون “یک تجربه یادگیری بود و به من کمک کرد تا درک کنم ترجیح می دهم چه کار کنم.”

او به طراحی یک کالکشن لباس در سال 2016 کمک کرد.

هنگامی که مارکل دوشس ساسکس شد ، انتخاب های استایل و لباس پوشیدنش  شور و هیجانی در سراسر جهان ایجاد کرد ، با چندین انتخاب لباس او تقریبا آن لباسها بلافاصله به فروش می رسد یا لیست های گسترده انتظار را به دنبال دارد.

او پیش از این به طور حرفه ای مدل شده بود و در یک مجموعه لباس 2016 با خرده فروش کانادایی Reitmans همکاری کرد.

او جواهرات شخصی اش  را در “Suits” استفاده می کرد.

مارکل از نظر غذا ، مد و حتی جواهرات با شخصیتش در “Suits” نزدیکی خاصی داشت – او گفت که برای بازی در نقش  این وکیل جوان از جواهرات شخصی خودش استفاده می کرد.

او در سال 2013 به ماری کلر گفت: “تمام جواهراتی که من در این سریال استفاده می کردم جواهرات شخصی من و میراث خانوادگی من است ، مانند دستبند جذاب مادربزرگم و انگشترم.

الن دی جنرس مارکل را متقاعد کرد که اولین سگش را به سرپرستی بگیرد.

او در مصاحبه سال 2016 با مجله Best Health ،  به اشتراک گذاشت که او در پناهگاهی در لس آنجلس با دی جنرس برخورد کرد ، مگان یک بوگارت در بغل داشت.

الن می گوید” آیا آن سگ تو است؟ ” “و من گفتم:” نه ، و او  گفت خب تو باید اون سگ رو ببری . و من گفتم ، “خوب ، من تصمیم می گیرم. و این نجات سگ بود. ”

اولین نقش او در “General Hospital.”شبکه ” ABC بود.

گرچه کارنامه بازیگری مارکل با نقش آفرینی او در ” Suits به اوج خود رسید ، اما او اولین نقش آفرینی اش را به عنوان پرستار جیل در “بیمارستان عمومی” در سال 2002 انجام داد.

پدر و مادر مارکل برای اینکه همه چیز را در دایره کامل قرار دهند ، در صحنه سریال طولانی با هم ملاقات کردند ، جایی که پدرش به عنوان مدیر نورپردازی و مادرش موقتاً به عنوان دستیار آرایشگر مشغول به کار بودند.

به گزارش تورنتو سان ، مارکل در پستی در وبلاگ خود که اکنون تعطیل شده است ، از حضور در  سر صحنه در دوران کودکی اش ، خاطرات خوبی را بیان کرد.

“و آنجا بود که من در پشت صحنه یک سریال کمدی تلویزیونی ، در محاصره بازیگران مشهور و تیم های جذاب آنها ، بودجه های چند میلیون دلاری و ناهارهای عوامل که همیشه شامل مینیون فیله و شیرینی های متنوع بودم ، انگار در کارخانه شکلات سازی ویلی وونکا بودم.”

در اوایل رابطه ، او و پرنس هری در بیرون  وانمود می کردند که غریبه هستند.

شاهزاده هری و مارکل قبل از اینکه آنها یک زوج معروف باشند سعی داشتند رابطه شان را از چشم مردم دور نگه دارند. دوک ساسکس در مورد این موضوع در یک قسمت 2021 از پادکست “”Armchair Expert”” داکس شپارد صحبت کرد.

. آنقدر که مخفیانه رفتن به سوپرمارکت از اولین قرارهایشان بود. هری فاش کرد: “اولین باری که من و مگان ملاقات کردیم تا او بیاید و با من بماند ، ما در یک سوپرمارکت در لندن دیدار کردیم.” وی با بازگو کردن ماجرا گفت که آنها از طرف دیگر راهروهای مغازه با ارسال پیام کوتاه وانمود کردند که یکدیگر را نمی شناسند. “افرادی بودند که به من نگاه می کردند ، نگاه های عجیب و غریب به من می انداختند ، می آمدند و سلام می گفتند ، و من آنجا بودم که از مگان پیام می پرسیدم ،” آیا این درست است؟ ” او پاسخ می داد ، “نه ، شما کاغذ روغنی می خواهید.” من با خنده گفتم: “خوب ، کاغذ پوستی کجاست؟” “خیلی خوب بود ، ما یک کلاه بیس بال در سر داشتیم ، به پایین زمین نگاه می کردیم ، سعی می کردیم ناشناس بمانیم.”