نقد فیلم

نقد و بررسی فیلم ربوده شده “Kidnapped” : درام تاریخی و جذاب مارکو بلاچیو درباره پسری یهودی است که توسط کلیسا ربوده شده است

آخرین ویژگی این دانشمند ایتالیایی به حادثه ای مربوط می شود که در سال ۱۸۵۸ رخ داد، زمانی که یک یهودی ۶ ساله که به طور مخفیانه تعمید داده شده بود از بولونیا به واتیکان تحویل داده شد.

مارکو بلوچیو، نویسنده و کارگردان ایتالیایی که ۸۳ سال سن دارد، در سال های گذشته با موفقیت در داخل و خارج از کشور در فیلم مافیایی سیسیلی ۲۰۱۹ به نام “تریلر” و اولین مینی سریال تلویزیونی خود به نام “خارجی، شب”، در سراسر اروپا به خوبی ایفای نقش کرده است.

آخرین ساخته او – سی و یکمین فیلم کارنامه پرباری که از ۲۴ سالگی با درام شکست ناپذیرش، Fists in the Pocket آغاز شد – شاید بزرگ ترین ساخته او نباشد، اما در واقع یک اثر سینمایی قابل قبول درمقایسه با فیلم های اخیرش مانند وینسه و صبح بخیر، می باشد.

فیلم ربوده شده (Rapito)که درباره پسری یهودی است که برای زندگی در واتیکان در سال ۱۸۵۸ از خانواده اش جدا شده است، شاید با این عناوین همخوانی نداشته باشد، اما هنوز هم فیلمی جذاب و تا حدودی جذاب است و داستانی واقعی را روایت می کند که به بررسی ضد دینی تاریخی ایتالیا و حماقت های کلیسای کاتولیک می پردازد.

دوربین هایی که در راهروها یا روی بالکن ها شناور هستند و شخصیت ها به سمت فاجعه می روند، با حرکاتی احساسی که فابیو ماسیمو کاپوگروسو آن ها را در یک مسابقه قرار می دهد، می تواند یک ماجرای نسبتا پر سر و صدا باشد، با سخنرانی های دراماتیک و نمادهای مذهبی زیادی که گیم پلی را از طنز به سمت سنگین شدن می برد. چیزی که به نظر می رسد بیش از هر چیز بلوچیو را در مورد داستان مجذوب خود می کند، شخصیت هایی نیستند که به عنوان کلیشه ها چه یهودی باشند و چه کاتولیک، با آن ها برخورد می کنند، بلکه در مورد دورانی است که پاپ بسیار ارتجاعی پیوس نهم شروع به از دست دادن قدرت در برابر پادشاهی تازه تاسیس ایتالیا کرد.

داستان غم انگیز ادگاردو مورتارا ۶ ساله (با بازی انیا سالا و سپس لئوناردو مالت)، یکی از فرزندان سلیمان “مومولا” مورتارا (فاستو روسو آلسی)و همسرش ماریانا (باربارا رونچی)، یک زوج یهودی است که به راحتی در میان بورژوازی بولونیا زندگی می کنند. این آرامش به سرعت زمانی به پایان می رسد که کشیش محلی و بازرس فلتی (فابریزیو گیفونی)سربازانی دارد که ادگاردوی کوچک را باخود می برند و توضیح می دهند که این کودک مخفیانه توسط خدمتکار خانواده تعمید داده شده است. تنها راه بازگشت این زوج، گرویدن به مذهب کاتولیک است که از انجام آن خودداری می کنند.

این فیلمنامه که توسط بلوچیو و سوزانا نیچیارلی نوشته شده است و از کتابی در مورد ماجرای دانیله اسکالیس الهام گرفته شده است، سفر طولانی و پر فراز و نشیب ادگاردو از دستان خانواده اش به پیوس نهم (پائولو پیروبون بسیار شرور)را دنبال می کند که او را در واتیکان به همراه دیگر پسران یهودی مجبور به یادگیری مذهب کاتولیک و تبدیل شدن به کاتولیک های مطیع می کند. در بازگشت به بولونیا، مومولا تمام تلاش خود را می کند تا فرزندش را پس بگیرد، با مطبوعات محلی و بین المللی صحبت می کند، که پاپ را به عنوان یک هیولای آدم ربایی کاریکاتور می کنند، و خاخام ها و سازمان های یهودی را برای پشتیبانی از خواسته هایش به خدمت می گیرد.

پاپ هر بار اعلام ناتوانی میکند، و منجر به این می شود که ادگاردو کاملا به کلیسا تلقین شود در حالی که پدرش درمانده می ایستد و مادرش کم کم عقلش را از دست می دهد. بلوچیو این سکانس ها را با ضربه های بزرگ نقاشی می کند و روچی به عنوان یک مادر یهودی غمگین که هرگز پسر کوچکش را رها نمی کند، حتی اگر رفتارش اوضاع را بدتر کند.

در فیلم ربوده شده ظرافت چندانی دیده نمی شود، اما شاید دوران پر فراز و نشیبی که فیلم در آن به سر می برد، به ویژه پس از ورود داستان به دهه ۱۸۶۰، زمانی که ایالات پاپی، که توسط کلیسا اداره می شدند، توسط ارتشی ایتالیایی فتح شدند که باعث شد پاپ زمین کمی برای ایستادن در خارج از واتیکان داشته باشد. پیروبون (سرمایه انسانی)که در گوشه ای گیر افتاده بود اما حاضر به چشم پوشی از هر گونه کنترل نبود، از جمله در مورد ادگاردو که اکنون کاملا کاتولیک است، پاپ نهم را به عنوان یک متعصب هذیان گر و محافظه کار بازی می کند که عطش او برای قدرت و ترس از یهودیان – که در کابوس ختنه احمقانه نشان داده می شود – او را به سمت های افراطی سوق می دهد.

لحظات خاطره انگیزی وجود دارد که در آن فیلم سردرگمی ادگاردو را در حالی که مجبور به پرستش خدای دیگری است، نشان می دهد و او متوجه می شود که بارها و بارها توسط یهودیان مانند خانواده اش کشته شده است. در صحنه ای نسبتا اغراق آمیز، پسر به مجسمه ای غول پیکر از عیسی می رود تا خاره ای آهنی را از دست ها و پاهایش بردارد، به این امید که بت جدیدش را نجات دهد. صحنه های دیگری از ریاکاری کلیسایی که اساسا جوانان ایتالیایی را شستشوی مغزی می دهد و به آن ها دینداری می آموزد و در عین حال از نظر روانی آن ها را شکنجه می دهد. سکانس های دعا در خانواده مورتارا و واتیکان بزرگ اغلب با هم تداخل دارند، اگرچه بلوچیو سعی می کند بین این دو تفاوت قائل شود و خانواده دوست داشتنی و نسبتا متواضع را با یک نهاد قدرتمند که در شرف فروپاشی است، در تضاد قرار دهد.

زمانی که این اتفاق می افتد، ادگاردو ممکن است برای همیشه هم به پدر و مادرش و هم به یهودیت از دست برود و ربوده شدن او دقیقا به یک یادداشت امیدوارکننده ختم نمی شود، حتی اگر پیوس نهم چیزی از یک دنباله دار به دست آورد. آن طور که بلوچیو می گوید، واتیکان پس از سال ۱۸۷۰ بخش اعظم قلمرو خود را از دست داد اما به اندازه ای قدرتمند باقی ماند که بتواند بر جمعیت ایتالیا، از جمله مردان جوانی که حتی برای شروع کاتولیک نبودند، تسلط داشته باشد. در مصاحبه ای که با کارگردان این فیلم داشتیم، عنوان اصلی فیلم “تبدیل” بود و در پایان از خود می پرسیدیم که آیا تبدیل شدن “ادگاردو”، هر چند که به او تحمیل شد، به حدی بود که نمی توانستیم مقاومت کنیم؟

 

عوامل فیلم

محل برگزاری: جشنواره فیلم کن (مسابقه)

شرکت های سازنده: IBC Movie، Kavac Film، Rai Cinema

بازیگران: انیا سالا، لئوناردو مالتیز، پائولو پیروبون، فائوستو روسو آلسی، باربارا رونچی، ساموئله تنگای، فیلیپو تیمی، فابریزیو گیفونی

کارگردان: مارکو بلوکیو

فیلمنامه نویسان: مارکو بلوکیو، سوزانا نیکیارلی، با همکاری ادواردو آلبیناتی، دانیلا سسلی، آزادانه با الهام از کتاب “Il Caso Mortara” نوشته دانیله اسکالیس

تهیه کنندگان: بپه کاسکتو ، سیمون گاتونی

تهیه کنندگان اجرایی: پاتریک کارارین، آلسیو لازارسکی، مائوریزیو فوراتی

مدیر فیلمبرداری: فرانچسکو دی جائوکومو

طراح تولید: آندریا کاستورینا

طراحان لباس: سرجیو بالو، داریا کالولی

ویراستاران: فرانچسکا کالولی، استفانو ماریوتی

آهنگساز: فابیو ماسیمو کاپوگرسو

زبان ایتالیایی

2 ساعت 5 دقیقه

 

منبع
www.hollywoodreporter.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا