بیوگرافیچهره ها

چه اتفاقی برای بابی دریسکال افتاد؟

یک شروع امیدوارکننده


بابی دریسکال زمانی که حرفه بازیگریش را آغاز کرد تنها پنج سال داشت. او که تنها پسر یک فروشنده و یک معلم سابق مدرسه بود،  یک روز برای کوتاه کردن موهایش به آرابشگاه رفته بود و از آنجا ماجرای بازیگری شروع شد.

در یک مصاحبه رادیویی در سال 1946، دریسکال فاش کرد: “یک آرایشگر در پاسادنا به من گفت که میتونم در سینما حضور داشته باشم، پس یک روز یکشنبه ما را به خانه اش دعوت کرد و پسرش  هم آنجا بود. ما متوجه شدیم که پسرش در سینما فعالیت دارد. و پسرش برای من قرار ملاقاتی با نماینده اش گرفت. نماینده او مرا به بخشی برد.”

دریسکال اولین بازیش را با یک نقش کوچک و نامشخص در فیلم فرشته گمشده (1943) با بازی مارگارت اوبراین تجربه کزد. از آنجا او به تدریج در نقش‌های بزرگ‌تری حضور پیدا کرد و در نهایت در نقش پسر بازیگران میرنا لوی و دان آمچه در کمدی-درام So Goes My Love (1946) بازی کرد. او با همبازی هایش که چیزهای مثبتی در مورد او می گفتند  رابطه خوبی داشت.

آمچه درباره دریسکال گفت: «او  خیلی با استعداده من با بازیگران کودک زیادی کار کرده ام، اما هیچ یک از آنها استعداد ذاتی دریسکال را نداشتند. ”

تولیدات والت دیزنی

اتفاق بزرگ زندگی دریسکال زمانی افتاد که او نه ساله بود. او در فیلم دیزنی ترانه جنوب (1946) نقش اصلی را بازی کرد، یک موزیکال که ترکیبی از لایو اکشن با انیمیشن بود.. او نقش جانی، پسری را بازی کرد که از مزرعه جنوبی پدربزرگش در دوران بازسازی جنوب بازدید کرد.

پس از انتشار، با اینکه فیلم ترانه جنوب به دلیل استفاده از کلیشه‌های نژاد پرستی  علناً محکوم شد اما دریسکال را د مرکز توجه قرار داد و او اولین بازیگری شد که با والت دیزنی پروداکشنز قرارداد امضا کرد.

خود والت دیزنی علاقه‌اش را به دریسکال نشان داد و به او در فیلم‌های موزیکال که انیمیشن را با لایو اکشن ترکیب می‌کردند، نقش می داد ، مانند Melody Time (1948) و So Dear to My Heart (1948).

نویسنده مارک الیوت در بیوگرافیش از دیزنی نوشت: “آنچه دیزنی در دریسکال دید، بچه کامل، سالم و تماما آمریکایی بود… والت بیشتر مواقع با محبت فراوان از دریسکال به عنوان بچگی خودش یاد می کرد.”

جایزه نوجوانان آکادمی

اگرچه دریسکال با محصولات دیزنی معروف شد، RKO Pictures  به او نقشی در فیلم بسیار متفاوتی با نام پنجره (1949) داد ، یک فیلم هیجان انگیزی که در آن او شاهد یک قتل بود.بازی دراماتیک دریسکال با استقبال خوبی از سوی منتقدان مواجه شد. در یکی از مقاله‌های نیویورک تایمز آمده بود: “نیروی مهیب و تأثیر وحشتناک این ملودرام RKO بیشتر به دلیل بازی درخشان بابی است… در واقع، چنین به تصویر کشیدن طبیعی خطر در چهره  این پسر با هر حرکت او منعکس می‌شود. او از مرگ فرار می کند…  یک نفر برای امنیت خودش به شدت نگرانه.. ”

سال بعد، در بیست و دومین مراسم اسکار، جایزه نوجوانان اسکار به دریسکال اهدا شد. این جایزه که به نام اسکار نوجوانان هم شناخته می شود، یک جایزه اسکار افتخاری ویژه بود که توسط هیئت مدیره آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک (AMPAS) به هنرمندان زیر هجده سال اعطا می شد.

جزیره گنج (1950)

نقش مهم بعدی دریسکال در اولین فیلم کاملا لایو اکشن دیزنی، جزیره گنج (1950)، اقتباسی از رمان رابرت لوئیس استیونسون بود. دریسکال نقش قهرمان داستان جیم هاوکینز جوانی  را بازی می کند که که گرفتار دزد دریایی مشهور لانگ جان سیلور شده تا به او در پیدا کردن گنج مدفون کاپیتان فلینت کمک کند…

برخی از منتقدان احساس می‌کردند که دریسکال به‌عنوان تنها آمریکایی در میان بازیگران عمدتاً انگلیسی جایی ندارد. با این حال، یک نقد در نیویورک تایمز دریسکال را “الهام بخش” توصیف کرد.

پیتر پن (1953)

در شانزده سالگی، دریسکال صداپیشگی شخصیت فیلم انیمیشن دیزنی به نام پیتر پن (1953) را بر اساس نمایشنامه و رمان جی ام باری انجام داد. دریسکال با ایفای این نقش، اولین بازیگر مرد برای شخصیت پیتر پن شد، این شخصیت قبلا  تنها توسط زنان بازی می شد. نینا بوسیکو بازیگر این شخصیت  را در سال 1904 روی صحنه برد و بتی برونسون در سال 1924 در اولین فیلم اقتباسی بازی کرد.

پیتر پن در فوریه 1953 با بازخوردهای مثبت منتشر شد. این فیلم پرفروش ترین فیلم سال شد. در دسامبر آن سال، برای یک قسمت یک ساعته از تئاتر رادیویی لوکس اقتباس شد و دریسکال دوباره نقشش را ایفا کرد این فیلم از آن زمان تاکنون هشت بار در سینماها اکران شده است که آخرین آن در سال 2001 بوده است.

 دیزنی پروداکشنز او  را رد کرد 

متأسفانه، همانطور که در مورد بسیاری از بازیگران کودک وجود دارد، دریسکال پس از بزرگ شدن توس فیلمسازها رد شد . او مانند نوجوانان دیگر جوش زد  و هر زمان که روی صفحه نمایش ظاهر می شد مجبور بود گریم سنگینی داشته باشد. بزرگ شدن یکی از عوامل موثر در فسخ قرارداد او با دیزنی است که سه سال زودتر، تنها چند هفته پس از انتشار پیتر پن، اتفاق افتاد.

نه تنها این، هاوارد هیوز، صنعتگر، شرکت  RKO Pictures، که فیلم های استودیو دیزنی را توزیع می کرد، خریداری کرده بود بازیگران کودک  را تحقیر می کرد و نمی خواست هیچ کدام در لیست حقوق و دستمزد قرار بگیرند.

دریسکا ل وقتی به سرکار رفت و او را به استودیو راه ندادند متوجه این کار شد. او سعی کرد با استودیوهای دیگر قرارداد ببندد اما به دلیل شهرتش به عنوان ستاره کودک دیزنی  کسی او را جدی نگرفت.

بیلی گری، دوست دریسکال، هنرپیشه همکارش، گفت:  “او داغون شده بود. هالیوود با او بسیار بی ادبانه برخورد کرد . ”

به زودی والدینش او را از مدرسه حرفه ای هالیوود بیرون آوردند و در یک دبیرستان دولتی عادی ثبت نامش کردند، جایی که او هدف قلدرها شد.

دریسکول بعداً در مصاحبه ای گفت: «بچه های دیگر من را بینشون قبول نکردند “آنها با من به مثل بچه های عادی رفتار نمی کردند. من به شدت سعی کردم جز یکی از گروهها باشم. وقتی آنها من را رد کردند، من مبارزه کردم، جنگ طلب و خودخواه شدم و همیشه می ترسیدم.”

اگرچه او در نهایت پدر و مادرش را متقاعد کرد که دوباره او را در مدرسه حرفه ای هالیوود ثبت نام کنند و در سال 1955 فارغ التحصیل شد، آسیب به او وارد شده بود. دریسکال به مواد مخدر روی آورده بود.

اعتیاد 

برای مدتی، دریسکال سعی کرد خودش را به عنوان رابرت دریسکول معرفی کند تا از گذشته اش به عنوان  ستاره کودک فاصله بگیرد. اگرچه او در برنامه های تلویزیونی مختلف نقش آفرینی کرد، اما هرگز نتوانست به همان موفقیتی که قبلاً داشت دست یابد. هر چه پول به دست می آورد خرج مواد می کرد.

مادرش ایزابل گفت: “مواد مخدر او را تغییر داد.” زمانی که  جنگ طلب شده بود معتاد شد. به ظاهر یا تمیزیش اهمیتی نمی داد، حمام نمی کرد، دندان هایش نابود شدند . او ضریب هوشی بالایی داشت، اما مواد مخدر روی مغزش تأثیر می گذاشت.”

دریسکال سابقه دار هم شد او جرایمی  از جمله ضرب و جرح  سرقت و نگهداری مواد مخدر  مرتکب شد. در سال 1961، او سه بار دستگیر شد: به دلیل سرقت از کلینیک حیوانات، استفاده از چک جعلی و داشتن مواد مخدر.

دریسکال پس از آخرین دستگیریش به قاضی کالیفرنیا گفت: “من همه چیز داشتم.” “من سالیانه بیش از 50000 دلار درآمد داشتم  واقعاً مطمئن نیستم که چرا شروع به مصرف مواد مخدر کردم. هفده ساله بودم که برای اولین بار مواد را تست کردم. در هر زمانی از هر چیزی که در دسترس بود استفاده می‌کردم، بیشتر هروئین، چون پول پرداخت آن را داشتم.»

دریسکال یک سال را در مرکز توانبخشی مواد مخدر مؤسسه مردان کالیفرنیا گذراند و با عزمی تازه برای احیای حرفه اش برگشت. . او به نیویورک سیتی نقل مکان کرد تا شانسش را در برادوی امتحان کند و حتی به عنوان یک هنرمند بصری موفقیت هایی پیدا کرد. اما متاسفانه در این مدت ارتباط او با خانواده اش قطع شد.

مرگ 

در مارس 1968، دو کودک خردسال هنگام بازی در یک آپارتمان متروکه در روستای گرینویچ در نیویورک سیتی جسدی را پیدا کردند. مردی روی تختی دراز کشیده بود که اطرافش را بطری های خالی آبجو و کتابچه های مذهبی احاطه کرده بود. به نظر می‌رسید که علت مرگ او سکته قلبی یکی از عوارض جانبی رایج اعتیاد به هروئین بود.

از او اثر انگشت گرفته شد اما مشخص نشد چه کسی هست. هنگامی که پس از دو هفته هیچ کس به عنوان خانواده او نیامد، او در یک قبر نامشخص در جزیره هارت برانکس در کنار اجساد ناشناس دیگر به خاک سپرده شد.

سال بعد، پدر دریسکال به شدت بیمار شد و خواست  تا پسرش که سال‌ها از او خبری نداشت ببیند . مادر دریسکال با اف بی آی تماس گرفت و آگهی هایی در مورد ناپدید شدن او در روزنامه های نیویورک گذاشت. در نهایت، یک تطبیق اثر انگشت تأیید کرد که جسد پیدا شده در روستای گرینویچ جسد بابی دریسکال است. او سی و یک ساله بود.

دقیقاً مشخص نیست که او در کجای جزیره هارت دفن شده چون اسناد دفن در آتش سوزی از بین رفته است. مرگ او تا سال 1972  زمانی که فیلم ترانه جنوب دوباره در سینماها اکران شد, علنی نشده بود.

بیلی گری گفته است: «او واقعاً مرد شیرینی بود. “یک پسر دوست داشتنی، یک دوست عزیز. او مسئول یکی از بهترین اتفاق زندگی من بود. من او را اینطوری به یاد می آورم.”

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا