فیلم چیزی از تیفانی که بر اساس رمانی از ملیسا هیل نویسنده و به تهیهکنندگی ریس ویترسپون است، دو زوج را دنبال میکند که روابطشان به هم ریخته است. با این حال، با نزدیک شدن به تعطیلات، مردان تصمیم میگیرند تا از تیفانی بازدید کنند و برای پارتنرهایشان هدیه شیک بخرند. در حالی که گری (ری نیکلسون) تصمیم می گیرد گوشواره بخرد، اتان (کندریک سمپسون) راه را بیشتر می کند و یک حلقه نامزدی می خرد. با این حال، در راه خروج از فروشگاه، گری با ماشینی برخورد میکند و در حالی که اتان تلاش میکند به او کمک کند، کیفهای تیفانیشان به هم میخورد – و آنها زمانی متوجه این موضوع میشوند که زمان باز کردن هدایا فرا برسد.
با چیدمان میز، بسیار آسانه که ببینید این ترکیب چگونه آشکار می شود. چیزی که نمی توانید پیش بینی کنید، رابطه دلپذیر بین سامپسون و زوئی دویچ است. هنگامی که فیلم اتان راشل (هلندی) را دنبال می کند، پویایی راه رفتن و صحبت کردن را به وجود می آورد که به قدری طبیعی – و عشوه گرانه – جریان دارد که احساس می کنید در حال تماشای ورودی سری فیلم های قبل از ریچارد لینکلیتر هستید.
متأسفانه، بقیه عناصر فیلم چیزی از تیفانی به اندازه رابطه بین دو ستاره آن روان نیستند. بیشتر اوقات، احساس میشود که فیلمنامه تامارا چستنا در حال بررسی کادرهایی است که قراره یک فیلم کمدی رمانتیک و تعطیلات چگونه باشد.
در عین حال، ما آنقدر به برخورد با کلیشههای این ژانر عادت کردهایم که درک آنها در این مرحله بسیار آسان است. جایی که Something From Tiffany’s واقعاً در آن سقوط می کند، بازیگران مکمل آن هستند. فیلم هیچ تلاشی برای تکامل هیچ یک از آنها نمی کند و همچنین زمانی را با نیمه های دیگر زوج ها نمی گذراند، مگر زمانی که باید ثابت کند که آنها تندخو، خود شیفته، دوست نداشتنی یا همه اینها هستند
همین امر در مورد هم اتاقی ریچل و شریک تجاری تری (جوجو تی. گیبز) صادقه، که حضور او نیز مانند یک جعبه علامت گذاری شده به نظر می رسد – و او به سختی از دست بهترین دوست همجنس گرایان فرار می کند. البته، در یک زمان ۹۰ دقیقهای میتوانید کارهای زیادی انجام دهید، اما این هم دلیل دیگری برای پر کردن شخصیتهایی است که خیلی کم یا هیچ چیزی به داستان اضافه نمیکنند.
با این همه سر و صدای پس زمینه، دویچ و سامپسون باید فیلم را با هم نگه دارند و مطمئناً این کار را می کنند.با این دو چیزی از تیفانی مانند درخت کریسمس روشن میشود و میتوانند حتی معمولیترین مکالمات را جذاب و رمانتیک کنند. اجرای آنها آنقدر درخشانه که به راحتی می توانید اشتباهات و تصمیمات مشکوک شخصیت آنها را ببخشید. به عنوان مثال، در یک نقطه خاص از فیلم، ریچل یک ویزیتور مهم را در نانوایی خود می پذیرد. او می داند که رفتن به دیدن او حیاتیه، اما به طرز عجیبی تصمیم می گیرد که زمان عالی برای پختن نان و منتظر گذاشتن ویزیتورش است
یکی دیگر از مزایای بزرگ فیلم Something From Tiffany’s اینه که کارگردان دارلی وین کار بسیار خوبی انجام می دهد و کاری می کند که فیلم را مانند یک ساعت و نیم تبلیغات تجاری برای فروشگاه نشان ندهد. البته این در عنوانه فیلمه، اما هرگز احساس نمیکنید که محصولات تیفانی در مرکز داستان قرار دارند، و فیلم هرگز اشتباه نمیکند که گوشوارهها یا حلقههای ازدواج را با عشق و شادی برابری کند. فقط با آنها همانطور که هستند رفتار می کند: محصولات خوبی که وقتی می خواهید به کسی هدیه ای گران قیمت بدهید می خرید.
وین همچنین در صحنهای که همه متوجه میشوند کیفها عوض شدهاند، کار خوبی انجام میدهد. تدوین در اینجا در منتظر گذاشتن مخاطب بسیار عالیه و کارگردان انتخاب عاقلانه ای را انجام می دهد که هر دو زوج را به طور همزمان با هم کنار بگذارد، نه اینکه ما را وادار کند که دو صحنه را تماشا کنیم که اگر به ترتیب بازی شوند بسیار شبیه به هم هستند. این صحنه همچنین تقریباً در اوایل فیلم ظاهر می شود، که نشان می دهد از برخی جنبه ها فیلمنامه چستنا حداقل قصد داشت کاری متفاوت انجام دهد.
در پایان، اگر در حال بررسی گزینههای امسال فیلمهای تعطیلات برای تماشا هستید، Something From Tiffany’s مطمئناً عناصر کافی دارد تا آن را از سایر فیلمها متمایز کند.